لبیک یا حسین

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آیا حقیقت دارد که رباب همسر امام حسین -علیه السلام-پس از امام حسین -علیه السلام - بقدری گریست و در آفتاب نشست تا وفات کرد؟

26 آذر 1394 توسط محدثه يوسفي

 امام حسين ـ عليه السلام ـ مطابق نقل شيخ مفيد در كتاب الارشاد پنج همسر داشتند يكي جناب شهربانو مادر امام سجاد ـ عليه السلام ـ ، دوم ليلي دختر مره بن عروه بن مسعود كه مادر حضرت علي اكبر بودند، سوم ام اسحاق دختر طلحه بن عبدا…، كه مادر فاطمه بنت الحسين بوده، چهارم قضاعيه مادر جعفر بن الحسين ـ عليه السلام ـ و پنجم جناب رباب مادر سكينه خاتون و حضرت علي اصغر، ايشان دختر امرءِ القيس بن عدي بوده اند كه از قبيله كلبيه بوده و از خاندان معروف عرب بوده اند،[1] البته اين فرد غير از امرءِ القيس معروف است كه شاعري توانا بوده و قبل از بعثت از دنيا رفته است.[2]

ابن عساكر در كتاب تاريخ مدينه دمشق ماجراي ازدواج امام با ايشان را بدين صورت نقل كرده است كه: در زمان عمر، امرءِ القيس به مسجد آمد و اسلام آورد وقتي از مجلس بسمت منزل خود بيرون رفت امام علي ـ عليه السلام ـ هم با حسنين از مسجد بيرون شده به او فرمود: من علي بن ابيطالب پسر عموي پيامبرم(ص) و اين دو فرزندان منند مي خواهيم با تو پيوند خويشاوندي بر قرار كنيم او هم دخترش محياه را به حضرت علي ـ عليه السلام ـ تزويج نمود دخترش سلمي را به امام حسن و رباب به امام حسين ـ عليه السلام ـ تزويج نمود.[3]

از ماجراي ازدواج مي توان فهميد كه اسلام آوردن امرء القيس از روي شناخت و بينش واقعي بوده كه با يك پيشنهاد از سوي امام علي ـ عليه السلام ـ سه دختر خود را به اين خانواده داد و در مورد رباب هم نقل شده كه از زنان نامدار، فاضل و وفادار عصر خود بود[4] و از سرگذشت رباب هم مي توان همين فهم و معرفت و علاقه به امام و خاندان پيامبر اكرم(ص) را دريافت كه به دو نمونه آن اشاره مي شود.

1. رباب در مجلس عبيدا… بن زياد سر مقدس امام را در آغوش گرفت و شعري خواند بدين مضمون كه:

حسين جان فراموش نمي كنم آن نيزه هائي را كه بر بدنت وارد ساختند و فراموش نمي كنم كه دشمنان جنازه پاره پاره تو را روي خاك گرم كربلا گذاشتند.[5] البته اين علاقه دو طرفه بوده امام ـ عليه السلام ـ هم در مورد رباب و سكينه فرموده اند:

لعمرك انني لاحب دارا

تكون بها السكينه و الرباب

احبهما و ابذل جال مالي

و ليس لعاتب عندي عتاب[6]

2. پس از شهادت امام و بازگشت اسرا به مدينه چندين نفر از بزرگان قريش از او خواستگاري كردند ولي او با اين جمله جواب آنان را داد كه: ما كنت لاتخذ حموا بعد رسول ا…(ص) يعني پس از پيامبر(ص)، پدر شوهري نمي خواهم. كه اين جمله علاوه بر اينكه علاقه و معرفت او را نسبت به امام و خاندان نبوي مي رساند بيانگر زيركي او نيز مي باشد كه امام را در مقام مقايسه با خواستگاران قرار نمي داد بلكه با گفتن اين جمله عظمت و جلال پيامبر را متذكر مي شد كه جاي هيچ بحثي باقي نماند.[7]

پس از مراجعه به كتب مرجع تاريخ هيچ گونه رد و انكاري در مورد مطلب فوق (يكسال گريه كردن سر مزار امام حسين(ع) و وفات) مشاهده نشد و كساني كه نام ايشان را آورده بودند مطلب فوق را تاييد كرده اند (مانند: الكامل ابن اثير و الاصابه ابن حجر عسقلاني و جواهر المطالب في مناقب آل الامام علي ـ عليه السلام ـ ) يا هيچ اشاره اي بدان ننمودند، (مانند: انساب الاشراف و المجدي في انساب الطالبين). ابن اثير در كتاب الكامل في التاريخ گفته است: «و كان مع الحسين امراته الرباب بنت امرء القيس و هي ام ابنته سكينه و حملت الي الشام و.. فخطبها الاشراف من القريش فقالت ما كنت لا تخذ حموا بعد رسول ا…(ص) و بقيت بعده سنه لم يظلها سقف بيت حتي بليت و ماتت كمدا، و قيل انها اقامت علي قبره سنه و عادت الي المدينه فماتت اسفا عليه[8]». يعني همسر امام به همراه ايشان در كربلا بوده و با اسرا به شام برده شد و پس از بازگشت به مدينه بزرگان از او خواستگاري نمودند كه او در جواب مي گفت بعد از پيامبر(ص) هيچ پدر شوهري نخواهم و پس از امام ـ عليه السلام ـ يك سال زنده بود كه در اين مدت سقف هيچ خانه اي روي او سايه نيافكند و بعضي گفته اند تا يك سال بر قبر امام بوده ندبه و گريه مي نمود و پس از آن به مدينه بازگشت و از شدت اندوه فوت نمود.

شايد تنها نكته اي كه در اين محورد وجود دارد استبعاد اين مطلب است كه فردي بمدت يك سال از زير آفتاب به زير سايه نرود كه آنهم با توجه به چند نكته روشن مي گردد.

1. همانطور كه مي دانيد ايشان در مجلس عبيدا… سر مقدس امام ـ عليه السلام ـ را در آغوش گرفته شعري انشاد مي كند كه مضمون آن رها نمودن اجساد در زير آفتاب و روي خاك گرم بود و اين نشان دهنده تاثيريست كه اين عمل بر روحيه ايشان گذارده بود.[9]

2. پس از شهادت امام ـ عليه السلام ـ حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ مدام گريه مي نمود و با ديدن هر موضوعي ياد پدر بزرگوارش را زنده مي نمود تا اينكه روزي يكي از غلامان به ايشان عرض كرد: آيا وقت آن نرسيده است كه اندوه شما تمام شود و گريه شما كم گردد؟ فرمود: واي بر تو، يعقوب پيغمبر بود او دوازده پسر داشت و خداوند يكي از پسرانش را از نظر او غائب كرد، از حزن و اندوه مفارقت او مويش سپيد و پشتش خميده گشت و از بسياري گريه چشمانش نابينا گرديد و حال آنكه پسرش در دنيا بود و لكن من با چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بيت خود كشته و سر بريده ديدم پس چگونه غم و اندوه من بپايان رسد؟ رباب هم دائماً غمگين و نالان بود.[10]

3. ظاهرا در زمان گذشته اينچنين نذري مرسوم بوده، مثلا ابوبكر نذكر كرد زير هيچ سقفي نرود تا زمانيكه فاطمه(س) را راضي كند و يك شب را در بقيع خوابيد و پس از آنكه به منزل ايشان رفت به منزل خود نيز وارد شد.

- اين داستان و ماجراي كاخ عبيدا… و مقدار علاقه اي كه بين امام و ايشان جريان بود استبعاد اين عمل را كم مي نمايد و مي توان گفت انجام اينچنين كاري از سوي ايشان با توجه به كثرت منابعي كه بر اين مطلب صحه گذارده اند و غالباً فوت او را از فرط غصه و حزن مي دانند، كاملاً طبيعي است.

منابع:

[1]. الارشاد، ج2، ص 136، و بحارالانوار ج45، ص 330، و اعلام الوري باعلام الهدي، ج1 ص478.

[2]. معارف و معاريف دائره معارف جامع اسلامي، ج2، ص 511

[3]. تاريخ مدينه دمشق، ج69، ص 119 و انساب الاشراف، ص 19

[4]. نفس المهموم، ص278.

[5]. منتهي الآمال، ص 414، و رباحين الشريعه، ج3، ص313.

[6]. البدايه و النهايه، ج8، ص 228، و بحارالانوار ج45 ص 47 و المجدي في انساب الطالبين، ص92 و تاريخ مدينه دمشق، ج69، ص120 و ينابيع الموده، ج3، ص152، البته بعضي شعر را با اختلاف اندكي نقل كرده اند. 

[7]. مجمع البحرين، ج2، ص65، و تاريخ مدينه، دمشق، ج69، ص120؛ و الكامل في التاريخ، ج2، ص579.

[8]. همان.

[9]. رياحين الشريعه، ج3، ص 313.

[10]. لهوف، ص 246، و منتهي الامال، ص449.


 نظر دهید »

رباب در عزای امام حسین (ع)

11 آبان 1394 توسط محدثه يوسفي

چون سر نازنین اباعبدالله را در برابر ابن زیاد گذاشتند خاندان آن حضرت با حسرت و اندوه فراوان به آن سر می نگریستند ، رباب در حالی که اشک می ریخت از جای برخاست وسر مطهر را از زمین برداشت و بوسید و در دامان گذاشت و گفت:

وا حُسیناهُ فلا نسیتُ حسینأ اقصدتهُ اسنتهُ الا عدإ

غا دروهُ بکربلا صریعأ لاسقی الله جانبی الکربلإ

-وای حسین! من هرگز تو را فراموش نمی کنم چرا که تو را دشمنان با نیزه های کینه توزانه پاره پاره کردند!

و جسد پاک تو را در سر زمین کربلا افکندند. خداوند چنین مکانی را سیراب نگرداند. 

حضرت رباب یکسال در کنار قبر امام حسین(ع) ماند و این اشعار را در مرثیه امام حسین (ع) سروده بود:

إنّ الذی کان نوراً یستضإ به بکربلإ قتیلُ غیرُ مدفونٍ

سبط النبی جزاک الله صالحه عنا و جنبت خسران الموازین

قد کنت لی جبلاً صعباً الوذ به و کنت تصحبنا بالرحم و الدین  

من للیتامی و من للسائلین و من یغنی و یأوی الیه کل مسکین

والله لا ابتغی صهراً بصهرکم حتی اغیب بین الرمل و الطین

-حسین که نور پر فروغی بود، در کربلا شهید شده و بدون دفن افتاده است ، ای فرزند پیامبر! خداوند از سوی ما جزای نیک دهد، و از خسران میزان دورت بدارد.

-حسین جان ! تو برای من به منزله ی کوه محکمی بودی که به تو پناه می آورم ، و در مصاحبت و رفتار با دین و مهربانی معاشرت می کردی ،بگو ببینم بعد از این یتیمان و دردمندان به کجا پناه برند؟ و مستمندان و مسکینان کدام دری را بکوبند؟

-ای همسر عزیزم! (تو آن چنان در دل من جای گرفته ای) که سوگند به خدا جز تو را رغبت نمی کنم ، و بغیر از حسین دل به کسی نبندم تا زیر خاک ها دفن شوم.

بعد از شهادت امام حسین(ع) رباب را همراه اسرا به شام بردند چون به مدینه برگشت ، در مدینه پیوسته در گریه و زاری بود و می سوخت تا اشک چشمش خشک شد. روزها هرگز در سایه نرفت در میان آفتاب می نشست و می گریست و چون او را دعوت به نشستن در سایه کردند فرمود :چگونه در سایه قرار گیرم در حالیکه بدن عزیز دلم حسین در میان آفتاب سوزان کربلا قرار داشت .

منابع:

شهادت نامه فرهنگ الفبایی عاشورا و شهادت : مهدی وحیدی صدر

شاهکار آفرینش (مقتل شیخ الرأس) : شیخ عباس شیخ الرأس کرمانی

قصه کربلا به ضمیمه قصه انتقام: علی نظری منفرد 

نفس المهموم : ترجمه مرحوم آیت الله میرزا حسن شعرانی 

زنان عاشورایی ، سید احمدرضا حسینی ، تهران ، فرهنگ سبز ، دوم ،  ۱۳۸۴

 نظر دهید »

علاقه امام حسین(ع) به رباب و حضور در کربلا

10 آبان 1394 توسط محدثه يوسفي

بنا بر نقل مورخان ، امام حسین (ع) رباب را بسیار دوست می داشت و درباره وی شعر می سرود . 

” به جان تو سوگند ! من خانه ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند . آن ها را دوست دارم و تمامی دارایی ام را در راه آنان می بخشم و عتاب و سرزنشی در این دوست داشتن بر من نیست “

ابن کثیر دمشقی میگوید: او در کربلا همراه حسین (ع) بود و شهادت پسرش علی اصغر (ع)  را در آغوش پدرش نظاره گر بود و  هنگامی که حسین کشته شد ، بسیار بی تابی می کرد.

منابع:

البدایه و النهایه، ج ۸ ص ۲۲۸و ۲۲۹

اعیان الشیعه ، ج ۶ ، ص ۴۴۹

 نظر دهید »

ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی

10 آبان 1394 توسط محدثه يوسفي

سید محسن امین گوید : در کتاب الاغانی از قول هشام کلبی نقل شده است که رباب از بهترین زنان و افضل آنان در جمال ، ادب و عقل بود.

منبع: اعیان الشیعه ، ج ۶ ، ص ۴۴۹

 نظر دهید »

رباب دختر امرؤ القیس

10 آبان 1394 توسط محدثه يوسفي

رباب دختر امروالقیس بن عدی ، همسر امام حسین (ع) و مادر سکینه و علی اصغر (عبدالله رضیع) است ، پدرش از اعراب شام و نصرانی بود و در خلافت عمر مسلمان شد ، از مادر رباب هم با نام هند الهنود دختر ربیع بن مسعود بن مصاد بن حصن بن کعب یاد شده است.

رباب را زنی عالم و اهل فصاحت و بلاغت معرفی کرده اند . در واقعه کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت ، وفات وی را نیز پس از واقعه عاشورا و از شدت غصه و اندوه ذکر کرده اند . 

منبع:اعیان الشیعه ، ج ۶ ، ص ۴۴۹

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

لبیک یا حسین

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس